91/1/13
3:54 ع
اسراء هفدهمین سوره قرآن و نام دیگر آن بنی اسرائیل است که در سال 621 میلادی نازل شده است.
در این سوره که بخش عمده آن مربوط به سرنوشت بنی اسرائیل است خداوند علیم پرده از راز بزرگی بر میدارد.
آیات مربوط به بنی اسرائیل و سر نوشت آن از آیه دوم سوره اسراء آغاز و در آیه 104 خاتمه می یابد.
در این آیات خداوند به بنی اسرائیل وعده داده است که در صورت فساد مجدد در ارض، زمان وعده دیگر خدا خواهد رسید و بنی اسرائیل از هم خواهد پاشید.
اینک برآنیم که بدانیم آیا میتوان از شاه کلید بدست آمده از مطالعه خبر های غیبی دیگر خدا به جزئیات خبر زوال بنی اسرائیل و زمان وقوع آن پی برد یانه.
بدین منظور از کلمه و آتینا در آیه دو تا کلمه لفیفا در آیه 104 را میشماریم.
از شمارش این کلمات ناگهان متوجه میشویم که تعداد آنها درست 1443 کلمه است.
از آنجا که در سوره کهف هر کلمه نمایانگر یک سال است به این نتیجه میرسیم که ممکن است عدد 1443 به سال سقوط اسرائیل اشاره داشته باشد.
اگر خداوند بعد از کلمه لفیفا به عدد 1443 اشاره میکرد، مانند آنچه در سوره کهف بکار برد، دیگر شکی باقی نمیماند که قرار است زوال بنی اسرائیل در سال موعود اتفاق بیفتد.
اما حالا که خداوند به سال مورد نظر اشاره نکرده است سوال اینست که آیا با کشف فرمول فوق که در موارد دیگر کارآیی خودش را نشان داده و با دقت تمام جواب داده است و دقیقا از نظر زمانی درست از آب در آمده است، اینجا نیز به همان فرمول میتوان اعتماد کرد یا خیر.
پاسخ اینست که قطعا فرمول استفاده شده در تمام موارد مشابه قابل استفاده است.
همانطور که اگر در آیات مربوط به سوره کهف حتی اگر به عدد 309 اشاره نمیشد با شمارش کلمات آن میتوانستیم طول زمانی آنرا بدست بیاوریم اینک نیز که به فرمول مربوطه دست یافته ایم با محاسبه کلمات مربوط به سرنوشت بنی اسرائیل میتوان به سال سرنوشت ساز زوال آنان دست یافت.
اما اگر این عدد فقط در همین یک مورد استخراج میشد ، میشد آنرا تصادف تلقی کرد و به حدس و گمان توجه نکرد.
اما وقتی در محاسبات مختلف در این دو سوره شریفه دوباره و چند باره این عدد یا معادل تقویمی آن در موارد مختلف وبه انحاء گوناگون ظاهر میشود، راه بر هر شک و ریبی مسدود و حقیقت آیات آشکار میشود.
در یکجا به عدد 1443 میرسیم ودر جای دیگر به عدد 1401 ودر محاسبه دیگر به 2022 و در مورد دیگر به عدد 5782.
در آغاز این اعداد بی ربط بنظر میرسند اما وقتی تقویم را میگشائیم میبینیم . شگفتا تمامی این اعداد شماره سال مخصوصی است در آخر الزمان، و هرکدام معادل دیگریست. یعنی سال 1443 هجری قمری مساوی با سال 1401 هجری شمسی ومصادف با سال 2022 میلادی ومقارن با سال 5782 عبری میباشد.
شگفت آور تر آنکه حتی از نظر حساب جمل نیز سال 1401 معادل با حروف تلفظ عربی سال 2022 میباشد.
ألفان واثنن وعشرون = 2022
ا ل ف ا ن و ا ث ن ن و ع ش ر و ن
1 30 80 1 50 6 1 500 50 50 6 70 300 200 6 50
1401
از ظهور اعداد فوق که اشاره به سال مخصوصی در آخر الزمان است و هر عدد مورد استفاده یکی از ادیان الهی است به این نتیجه میرسیم که خداوند با استفاده از این اعداد به همان سال مخصوص اشاره میکند. وازینکه این اعداد درست از محاسبه همان آیاتی بدست میآید که درآن به متلاشی شدن بنی اسرائیل و ظهور حضرت مهدی و استقرار حکومت عدل جهانی اشاره شده است دیگر برای هر انسان متفکری چاره ای جز پذیرش این واقعیت نمیماند که خداوند این سال را سال تنبیه بنی اسرائیل قرار داده است. دستکم به این نتیجه میرسیم که قرار است در این سال اتفاق بزرگی بیفتد.
محاسبه دوم
شاه بیت غزل خدا حافظی بنی اسرائیل آخرین جمله در آیه 104 اسراء مباشد.
وقلنا من بعده لبنی إسرءیل اسکنوا الأرض فإذا جاء وعد الاءخرة جئنا بکم لفیفا
اگر این قسمت از آیه 104 را نیز با حساب ابجد محاسبه کنیم عدد 2022 ظاهر میشود که معادل میلادی سال 1401 هجری شمسی است.
ف ا ذ ا ج ا ء و ع د ا ل ا خ ر
80 1 700 1 3 1 1 6 70 4 ا 30 ا 600 200
ة ج ء ن ا ب ک م ل ف ی ف ا
400 3 1 50 ا 2 20 40 30 80 10 80 1 2022
دلیل اینکه تنها این قسمت از آیه را جدا میکنیم اینست که خداوند خود با بکارگیری حرف فاصل (ف) این فاصله را ایجاد کرده است.
محاسبه سوم
سوره اسراء هفدهمین سوره قرآن است.
سوره حمد را کلید قرآن خوانده اند . فاتحه به معنی باز کننده است نه آغاز کننده. اسم دیگر سوره حمد در قرآن سبع المثانی است. که خداوند فرمود
و آتیناک سبعا من المثانی والقرآن العظیم.
حمد سبع المثانی است ازآنرو که هفت آیه دارد و در هر نماز دوبار تکرار میشود. قرآن کریم با فاتحه آغاز نمیشود بلکه قفل قرآن با فاتحه باز میشود. دلیل دیگر ممتاز بودن سوره فاتحه از قرآن آنست که آنرا خلاصه قرآن خوانده اند. بنابراین قرآن، پس از سبع المثانی که همان سوره حمد است از سوره بقره آغاز میشود.
حال اگر تعداد آیات مبارکه را از آغاز قرآن که همان سوره بقره است ودر آن ذکری از بنی اسرائیل رفته است تا آغاز سوره اسراء که در آن سرنوشت بنی اسرائیل رقم خورده است بشماریم با نکته شگفت آور وعجیبی مواجه میشویم. وآن اینکه تعداد این آیات دقیقا 2022 آیه میباشد که مساوی است با سال 1443- 1444 هجری قمری و معادل 1401 هجری شمسی است.
انسان از این همه شگفتی انگشت بر دهن میماند . که خداوند بزرگ چگونه با زبان اعداد با انسان حسابگر سخن میگوید.
بقره آل عمران نساء مائده انعام اعراف انفال توبه یونس هود یوسف رعد ابراهیم حجر نحل
286 200 176 120 165 206 75 129 109 123 111 43 52 99 128
2022
محاسبه چهارم:
آیه بیست ویکم سوره مائده به دخول بنی اسرائیل به سر زمین مقدس فلسطین اشاره میکند.
یقوم ادخلوا الأرض المقدسة التی کتب الله لکم ولا ترتدوا على أدبارکم فتنقلبوا خسرین
و آیه 104 سوره اسرا در مورد خروج و پراکنده شدن بنی اسرائیل از این سر زمین است.
فإذا جاء وعد الاءخرة جئنا بکم لفیفا
نکته عجیب آنست که فاصله آیه مربوط به دخول بنی اسرائیل (21 مائده)در سرزمین مقدس وآیه مربوط به خروج آنان ازین سرزمین (104 اسرا)واجتماع و پراکندگی آنان نیز دقیقا 1443 آیه است که به سال هجری قمری خروج بنی اسرائیل از ارض مقدسه و پراکنده شدن بنی اسرائیل اشاره میکند.
مائده انعام اعراف انفال توبه یونس هود یوسف رعد ابراهیم حجر نحل اسرا
99 165 206 75 129 109 123 111 43 52 99 128 104
1443
محاسبه پنجم:
همانطور که ذکر شد کلمه لفیفا آخرین کلمه آیات مربوط به بنی اسرائیل در سوره اسراء است. و بالطبع متعاقب آن آیه بعدی می آید.
وبالحق أنزلنه وبالحق نزل
بصورت طبیعی کلمه بعدی یعنی
کلمه (وبالحق) در ردیف 1444
کلمه (انزلناه) در ردیف 1445
کلمه (وبالحق) در ردیف 1446
کلمه (نزل) در ردیف 1447 قرار گرفته است
مجموع این چهار عدد 5782 میباشد که دقیقا همان سال سرنوشت ساز زوال اسرائیل بر حسب تقویم عبری خواهد بود. سال 5782 مساویست با 2022 میلادی و 1443 ه ق و 1401 ه ش.
محاسبه ششم
تا کنون از محاسبه آیات به سال سقوط اسرائیل را بر حسب تقویم های میلادی و عبری و همچنین هجری قمری دست یافتیم. آز آنجا تقویم هجری شمسی در بساری از کشور های اسلامی بخصوص در کشوری که مهد تشیع و پرچمدار مبارزه با اسرائیل است رواج بیشتری دارد خداوند این سال سرنوشت ساز را حتی برحسب تقویم هجری شمسی مشخص کرده است تا هیچ شکی در دل متعمقین وموشکافان در قرآن نماند.
در فصل دیگری ازین کتاب شرح خواهیم داد که ارتباط بسیار تنگاتنگ و معنا داری میان سوره کهف که از آغاز تا پایان آن در مورد حضرت مهدی علیه السلام است وحادثه عظیم زوال اسرائیل وجود دارد. اما عجالتا به ذکر یک نکته بسنده میکنیم که آیات مربوط به اصحاب کهف از آیه 9 شروع و به آیه 25 ختم میشود.
نکته بسیار عجیب این آیات اینست که تعداد حروف این آیات دقیقا به اندازه عدد سال زوال اسرائیل به حسب تقویم هجری شمسی است . یعنی تعداد حروف این آیات به سال سرنوشت بنی اسرائیل اشاره میکند. دراین آیات 1401 حرف بکار رفته است و سال 1401 هش مساویست با سال 2022 میلادی. اینکه چرا از تقویم هجری شمسی در سوره اسرا خبری نیست خود از اسرار است که در جای خود بدان خواهیم پرداخت. تنها به یک نکته اشاره میکنیم که پایگاه حضرت مهدی در میان فارسی زبانان و اعاجم است. در میان اعاجم تقویم هجری قمری چندان رایج نیست. آنچه مورد استفاده قرار میگیرد تقویم هجری شمسی است. ازینرو برای پیروان حضرت مهدی که باید طبعا در سوره کهف بدنبال گمشده خود باشند به سال هجری شمسی اشاره کرده است.
محاسبه هفتم:
علیرغم آنکه خداوند سال سقوط اسرائیل را با تقویم هجری شمسی مشخص و ممتاز فرمود باز هم برای تأکید بیشتر دلایل متقن دیگری برای آن بجا گذارد.
سوره اسراء در سال 621 میلادی نازل شد. و تعداد حروف آیات مربوط به بنی اسرائیل نیز 1401 میباشد.
حال اگر تعداد حروف این آیات (1401) را در عدد سال نزول(621) آن جمع کنیم با کمال شگفتی عدد 2022 ظاهر میشود که مساوی با همان سال 1401 هجری شمسی است.
سال 2022 از جهت دیگری هم با سال 1401 مساویست که از نظر علم الحروف والاعداد دارای اهمیت است. به محاسبه زیر توجه کنید
2+2+0+2= 6
1+0+4+1=6
محاسبه هشتم:
در کل سوره اسرا 4 آیه دارای 19 کلمه است.
از آنجا که هر کلمه از سوره اسراء نمایانگر یکسال است، از حاصل جمع 4 آیه در 19 کلمه عدد مرموز 76 بدست می آید که در آن شگفتی های عجیبی نهفته است.
نخستین نکته عجیب آنست که اگر عدد 76 را درعدد 19 ضرب کنیم عدد عجیب 1444 ظاهر میشود که با نیمه دوم سال میلادی 2022 مصادف است.
76 * 19 = 1444
سوالی که درین جا مطرح میشود اینست که چرا باید عدد 76 در 19 ضرب شود.
پاسخ :
دلیل اول آنست که عدد 19 از نظر ابجد مساوی با کلمه واحد میباشد که خداوند آنرا معیار سنجش قرآن و میزان آن قرار داده است.
دلیل دوم آنست که دوره های تاریخی بنی اسرائیل هر کدام 19 سال طول میکشد. که در جای خود آنرا ثابت کرده ایم و علت آن هم ذکر شد.
دلیل سوم اینست که در سوره اسرا 4 آیه دارای 19 آیه است که از ضرب چهار در نوزده عدد هفتاد و شش بدست می آید. حال بصورت طبیعی اگر همین عمل ضرب حاصل جمع را دوباره در 19 ادامه دهیم به عدد 1444 میرسیم.
4 * 19 = 76
76 * 19 = 1443
محاسبه نهم
نکته عجیب دیگر اینست که خود عدد 76 نیز دارای اسرارعجیبی است:
از قرائن بسیاری که در سوره اسراء تکرار شده است اینگونه اثبات میشود که عدد 76 به طول زمانی حکومت بنی اسرائیل در فلسطین اشاره میکند.
در اینجا به اختصار به برخی ازین قرائن اشاره میکنیم.
قرینه نخست:
سوره اسرا دارای 111 آیه است. هر آیه از سوره اسرا با یک کلمه قیدی در پایان آن خاتمه یافته است. کلماتی مانند قلیلا، شکورا، لفیفا، و غیره در پایان هر آیه آمده است که برخی از آن چند مرتبه تکرار شده است.
حال اگر کلمات مکرر را از این 111 قید حذف کنیم تعداد باقیمانده آن مساویست با عدد 76 که میتواند اشاره به طول عمر دولت غاصب اسرائیل باشد.
قرینه دوم:
آیه 76 سوره اسراء خودش دارای اشارات مهمی است. هم از نظر معنا و مفهوم آیه و هم از نظر واقع شدن عدد 76 بلا فاصله بعد از کلمه قلیلا که خداوند بصورت اسرار آمیز و سمبلیک خواسته اند بفهمانند که منظور از کلمه قلیلا همان 76 سال است.
از نظر مفهوم آیه نیز بصورت بسیار واضح و روشنی این آیه به وضعیت رقت بار مردم فلسطین و اخراج آنان از سرزمین مقدس فلسطین و استقرار کوتاه آنان در آن اشاره میکند.
وإن کادوا لیستفزونک من الأرض لیخرجوک منها وإذا لا یلبثون خلفک إلا قلیلا .76
و اگر بتوانند آنان ترا تحت فشار قرار خواهند داد تا از سرزمین (مقدس) ترا اخراج کنند اما خود درآن جز اندک زمانی توقف نخواهند داشت.
اگر چه آیه فوق براساس بعضی از روایات در شأن نبی اکرم نازل شده است اما دقت کافی در محتوای آیه مفهوم دیگری را میرساند. زیرا خداوند در این آیه کلمه ارض را بکار برده است. اگر این ارض را بمعنای کره زمین ترجمه کنیم آیه مفهوم خود را از دست خواهد داد زیرا امکان اخراج از ارض در هیچ شرایطی در آن زمان وجود نداشت.
بنا براین باید کلمه ارض در این آیه را بمعنای ارض مقدس ترجمه کنیم که این عنوان تنها برای فلسطین در قرآن بکار رفته است.
بنا براین ترجمه درست همان است که در بالا نوشته آمد اگرچه حتی اگر آنرا در مورد اخراج آنحضرت نیز معنا کنیم مشکلی ایجاد نمیشود زیرا یکی از خصوصیات بارز قران کریم همین قابل ترجمه بودن آن به انحاء گوناگون است.
بنا براین خداوند متعال طول زمانی اشغال سر زمین فلسطین را نیز بیان کرده است و آنرا 76 میداند.
قرینه سوم:
از محاسبات بالا با دقت تمام سال زوال اسرائیل بدست آمد. که قرآن با استفاده از تقویم ادیان مختلف به سال 2022 اشاره میکند.
حال اگر عدد 76 را از عدد 2022 کسر کنیم عدد 1946 ظاهر میشود که در آن کنکره جهانی تشکیل شد و نطفه اسرائیل در این کنگره منعقد گردید و دو سال بعد در سال 1948 تشکیل حکومت اسرائیل اعلام گردید.
قرینه چهارم:
اگر سال زوال اسرائیل را 1444 هجری قمری فرض کنیم، با تقسیم این عدد بر 19 دوبار عدد عجیب 76 بدست می آید .
بنا براین طول زمانی حکومت بنی اسرائیل بر سرزمین مقدس فلسطین از زمان انعقاد نطفه آن تا زوال و سقوط آن 76 سال در قرآن پیش بینی شده است.
محاسبه دهم:
از ریشه (فزز) در کل قرآن تنها سه کلمه استفاده شده است و عجیب آنست که هر سه مورد در سوره اسراء و هر سه مورد در آیات مربوط به بنی اسراءیل آمده است که خود به تنهایی بسیار معنی دار و اسرار آمیز است.
این سه آیه عبارت اند از آیه 76 ، 64 و 103
بررسی این آیات ما را با نکته های عجیب دیگری آشنا میکند.
با آیه 76 قبلا آشنا شدیم. و نیاز به بررسی مجدد آن نداریم.
آیه 64 نیز یکی از همان آیات چهارگانه ایست که 19 کلمه دارد و مجموع انها عدد 76 را شکل میدهد.
اما آیه 103
(?17:103)فأراد أن یستفزهم من الأرض فأغرقنه ومن معه جمیعا
(?17:104)وقلنا من بعده لبنی إسرءیل اسکنوا الأرض فإذا جاء وعد الاءخرة جئنا بکم لفیفا .
و خداوند اراده کرد که آنان را از سرزمین مقدس اخراج کند . پس او و همراهانش را در دریا غرق کرد. آنگاه به بنی اسرائیل گفتیم که در سر زمین مقدس سکنی گزینید اما زمانی که وعده نهایی خداوند فرا رسد ما شما را ازآن جا متفرق خواهیم کرد.
این آیه درمورد غرق شدن فرعون و لشکریانش میباشد. و بلا فاصله بعد از این آیه خداوند در آیه بعدی به وعده نهایی متلاشی شدن بنی اسرائیل اشاره میکند ، که هر دو در مورد سر نوشت محتوم بنی اسرائیل است.
عدد 19 و رابطه آن با بنی اسرائیل
از مطالعه دقیق تاریخ بنی اسرائیل چنین استنباط میشود که تاریخ بنی اسرائیل نیز همچون قرآن کریم حول محور عدد 19 میچرخد.
همانگونه که در تاریخ ثبت شده است حضرت سلیمان در سال 935 قبل از میلاد رحلت فرموده اند.
بعد از رحلت آنحضرت فتنه و فساد در بنی اسرائیل آغاز شود. این همان فساد نخستین است که قرآن ازآن یاد میکند :
(17:4)وقضینا إلى بنی إسرءیل فی الکتب لتفسدن فی الأرض مرتین ولتعلن علوا کبیرا
(17:5)فإذا جاء وعد أولیهما بعثنا علیکم عبادا لنا أولی بأس شدید فجاسوا خلل الدیار وکان وعدا مفعولا
و ما بر بنی اسرائیل در کتاب خویش اینچنین اراده کرده ایم که آنان در زمین دوبار افساد کنند و برتری جویند بصورت بسیار گسترده ای.
آنگاه که زمان فساد اول رسید ما برآنان بندگان خویش را گماردیم که به یاری سلاح های محکم ونیروهای شدیدی برآنان حمله ور شوند. بندگان ما بدنبال آنان در تمام نقاط گشتند و وعده الهی تحقق یافت.
بعد از وفات سلیمان بنی اسرائیل به دو دسته تقسیم شدند. حکومتی در جنوب شکل یافت که در سال 722 توسط آشوریان متلاشی شد. و حکومتی نیز توسط جودا در شمال تأسیس شد که توسط بابلیان در سال 586 به رهبری بخت النصر و کمک های رسیده از بلخ خراسان در زمان لهراسب شاه پادشاه پارسیان از میان رفت.
تفاوت میان این دو دولت 136 سال است. یعنی دولت جنوب 136 سال بیشتر از دولت جودا در شمال طول کشیده است اما بنابر نوشته فلیپ حطی درتاریخ فلسطین
علیرغم این تفاوت بسیار زیاد در هر کدام تنها 19 پادشاه حکوکت کرده است.
بنا براین میتوان به این نتیجه رسید که خداوند بنحوی سرنوشت بنی اسرائیل را بر محور عدد 19 رقم میزند.
این حقیقت در موارد دیگر نیز خود نمایی میکند.
مورد اول آنکه اسرائیل اول توسط بخت النصر در سال نوزدهم پادشاهی او متلاشی شد.
مورد دوم اینکه اسرائیل اول در سال 586 پیش از میلاد از میان رفته است. اگر وعده الهی در مورد زوال اسرائیل فعلی در سال 2022 تحقق یابد. فاصله میان آنان 136 دوره 19 ساله است به تعداد حروف ابجد کلمه (موسی) پیامبر بزرگ بنی اسرائیل.
586+2022=2608
2608/136=19.17
مورد سوم اینکه اگر براساس وعده رسول اکرم تاریخ قرار است طابق النعل بالنعل تکرار شود، طول زمانی اسرائیل فعلی نیز همان چهار دوره 19 ساله خواهد بود که از سوره اسراء استخراج شد. و اگر برهر دو حکومت بنی اسرائیل در گذشته تنها 19 پادشاه حکم رانده اند در اسرائیل فعلی نیز باید تنها 19 نخست وزیر حکم براند.
مورد چهارم آنکه بعدا در فصل مربوط به سوره کهف اشاره خواهیم کرد که حتی از زمان آغاز تاریخ عبری تا زوال اسرائیل در سال 5782 نیز مجموعا 309 دوره تاریخی 19 ساله خواهد بود.
قرینه دیگری که نشان میدهد قرار است تاریخ اسرائیل تکرار شود اینست که در آیه
7 سوره اسراء میخوانیم:
(17:7)إن أحسنتم أحسنتم لأنفسکم وإن أسأتم فلها فإذا جاء وعد الاءخرة لیسءوا وجوهکم ولیدخلوا المسجد کما دخلوه أول مرة ولیتبروا ما علوا تتبیرا
جمله لیدخلوا المسجد کما دخلوه أول مرة اشاره دارد به اینکه خداوند قرار است دقیقا به همان شیوه که در مرحله اول با بنی اسرائیل عمل کرده است با اسرائیل معاصر عمل کند.
این را هم می توان از سیاق آیه و ترجمه آن فهمید و هم از تناسب و تناظر حروف آن. بطوریکه جمله (ولیدخلواالمسجد) مساویست با جمله (کما دخلوه اول مرة) و هر دو دارای 14 حرف هستند.
و ل ی د خ ل و ا ا ل م س ج د 14
ک م ا د خ ل و ه ا و ل م ر ة 14
البته این حقیقت را از جمله (وان عادوا عدنا ) (اگر بدین شیوه بازگردند و دوباره فساد کنند ما نیز بازخواهیم گشت)نیز میتوان فهمید.
91/1/13
3:35 ع
هیچ می دانستید که در جریان جنگ جهانی اول حدود 40 در صد مردم ایران کشته شده اند ؟ یعنی تقریبا نیمی از کل مردم کشور.
در رابطه با جنگ جهانی اول می گویند که بزرگ ترین و ویرانگر ترین جنگ تمام تاریخ بشریت بوده و باعث مرگ بیش از 10 میلیون انسان شده است . ( رقم 10 میلیون را کمی سبک و سنگین کنید , 10 میلیون مرگ !!! در طی کمتر از 4 سال )
می دانستید که این آمار بدون در نظر گرفتن کشته های قحطی حاصل از جنگ در ایران است ؟ چرا که فقط حدود 9.5 میلیون نفر در ایران کشته شدند . از قحطی و بیماری های واگیردار که در نتیجه ی سو تغذیه در جامعه همه گیر شدند .
در فاصله ی سالهای 1293 تا 1294 خورشیدی ( 1914 تا 1915 میلادی ) اانگلستان از جنوب , دولت عثمانی از غرب و روسیه از شمال ایران را به تصرف در آوردند و حکومت وقت که کمترین توانی برای مقاومت در برابر این سیل بنیان کن دشمنان را نداشت فقط نظاره گر بود .
در سالهای بعد روسیه ی تزاری که در نوع خود کشور ضعیفی محسوب می شد در پی توافقی با دولت انگلستان , ایران را واگذار کرد . در همان زمان عثمانی ها هم به مرز فروپاشی رسیده بودند ( جنگ جهانی اول که از حیث گستردگی ابعاد شگفت آوری دارد باعث نابودی 4 امپراطوری بزرگ و قدرتمند اروپا یعنی : امپراطوری اتریش مجار , روسیه , آلمان و عثمانی شد )
بنابراین استعمار پیر تنها بازیگردان عرصه ی سیاست ایران شد و با خرید گسترده ی غلات و جلوگیری از واردات کالا به ایران و اجازه ندادن برای ورود کمکها دولت آمریکا به ایران باعث ایجاد نایابی مواد غذایی در کشور شد و خشکسالی و بارندگی کم هم قوز بالای قوز شد و چنان قحطی در کشور بروز کرد که بیش از 40 درصد مردم ایران را به کام مرگ برد ( 1917 تا 1919 ) .
نکته ی جالب گزارشهای دلسوزانه ی سفیر وقت دولت آمریکاست که باعث می شود محموله های بزرگ مواد غذایی برای کمک به مردم تیره روز ایران ارسال شود که انگلیسیها به هیچ وجه اجازه ی ورود آنها را به کشور نمی دهند .
" داناهو افسر شناخته شده اطلاعات نظامی انگلستان و نماینده سیاسی آن دولت در غرب ایران در سالهای 1918 و 1919 درباره قحطی درغرب ایران اینگونه می نویسد:
" اجساد چروکیده زنان و مردان، پشته شده و در معابر عمومی افتاده اند. در میان انگشتان چروکیده آنان همچنان مشتی علف که از کنار جاده کنده اند و یا ریشه هایی که از مزارع در آورده اند به چشم می خورد؛ با این علفها می خواستند رنج ناشی از قحطی و مرگ را تاب بیاورند. در جایی دیگر، پابرهنه ای با چشمان گود افتاده که دیگر شباهت چندانی به انسان نداشت،چهار دست و پا روی جاده جلوی خودرویی که نزدیک می شد می خزید و در حالی که نای حرف زدن نداشت با اشاراتی برای لقمه نانی التماس می کرد...".
مرحوم محمد علی جمال زاده تلفات وحشتناک شیراز را این طور روایت می کند:
"جنگ اول جهانی در آستانه اتمام بود[ پائیز 1918] که در دل شبی تاریک و هولناک سه سوار ترسناک که هر کدام شمشیر و شلاقی به بر داشتند به آرامی از دیوارهای شهر عبور کردند و به آن وارد شدند. یک سوار نامش" قحطی" دیگری" آنفلوانزای اسپانیایی" و آخری" وبا "بود. طبقات فقیر، پیر و جوان، همچون برگ پائیزی در برابر حمله این سواران بی رحم فرو می ریختند. هیچ غذایی پیدا نمی شد، مردم مجبور بودند هرچه را که می توانستند بجوند وبخورند. به زودی گربه و سگ و کلاغ را نمی شد یافت. حتی موش ها نسلشان بر افتاده بود. برگ، علف و ریشه گیاه را مانند نان و گوشت معامله می کردند. در هر گوشه و کنار، اجساد مردگان بی کس و کار پراکنده بود. بعد از مدتی مردم به خوردن گوشت مردگان روی آوردند...".
نکته ی جالب توجه آن است که بعدها به هیچ عنوان از این نسل کشی و توحش انگلیسیها نامی به میان نیامده و هرگز کسی عنوان نکرد که هیچ کشوری به اندازه ی ایران از جنگ جهانی اول آسیب ندیده , جنگی که ایران در آن بی طرف اعلام شده بود.
عجیب نیست که اتفاقی که فقط 90 سال قبل در کشورمان روی داده به این اندازه برای ما ناشناخته و مجهول باقی مانده بوده ؟
91/1/5
2:2 ع
شیطان به کسی گفته میشود که باعث شیطنت شود و شیطنت یعنی تحریک کردن برای انجام عملی نادرست و طبق آیات قرآن در آیه 36 سوره بقره شیطان (که در چند آیه قبل ابلیس را شیطان معرفی کرد) موجب لغزش آدم و حوا شد؛ پس شیطان از ابتدای آفرینش انسان وجود داشته و تنها به ابلیس منتهی نمی شود و هر کسی را که با عث لغزش شود را شیطان میگویند.
شیطان پرستی (به انگلیسی: Satanism ) یک حرکت مکتبی، شبه مکتبی و یا فلسفی است که هواداران آن شیطان را یک طرح و الگوی اصلی و قبل از عالم هستی میپندارند. آنها شیطان را موجودی زنده و با چند وجه از طبیعت انسان مشترک میدانند. شیطان پرستی را در گروه «راه چپ» مخالف و «راه راست» طبقه بندی میکنند. دست چپیها به غنی سازی روحی خود در جریان کارهای خودشان معتقدند. و بر این باورند که در نهایت باید تنها به خود جواب پس دهند. در حالی که دست راستیها غنی سازی روحی خود را از طریق وقف کردن و بندگی خود در مقابل قدرتی بزرگتر(یعنی شیطان) بدست میآورند
شیطان پرستی به جای اطاعت از قوانین خدایی یا قوانین طبیعی و اخلاقی، عموماً بر پیشرفت فیزیکی خود با راهنماییهای موجودی مافوق که همان شیطان است یا قوانینی فرستاده شده که دستوراتی از شیطان است تمرکز دارد. به همین دلیل بسیاری از شیطان پرستان معاصر از باورها و گرایشهای ادیان گذشته اجتناب میکنند و بیشتر گرایشهای خودپرستانه دارند. به گونهای که خود را در مرکز هستی و قوانین طبیعی میبینند و بیشتر شبیه به مکاتبی چون مادهگرایی و یا خودمحوری و جادومحوری هستند.
ظهور آلیستر کرولی (Aleister Crowley) را می توان نقطه عطف رشد و گسترش شیطان پرستی و جادوگری در غرب دانست.راه اندازی مجالس فساد جنسی همراه با موسیقی،مصرف مواد مخدر و جادوگری باعث گردید به او لقب شیطان بزرگ و پست ترین ادم روی زمین بدهند
به گفته ی الیسترکرولی او کتاب شیطانی «کتاب قانون « را در سال 1904در حالی نوشت که در هرم گیزا ، تسخیر شده بود و در حال انجام مناسک شیطان پرستی بود که جنی به نام ایواس که نماینده و فرستاده ی شیطان بود بر او ظاهر شد و کتاب شریعت یا قانون را به او دیکته کرد.
امروزه این جن یکی از شخصیت های محبوب مگا مایند(mega mind)میباشد.
نکته ی جالب اینجاست که بسیاری از فتنه های بزرگ دنیا در این کتاب ذکر شده است.
برای مثال حادثه 11 سپتامبر:
جمله ی زیر قسمتی از نوشته های این کتاب میباشد
. Hail! ye twin warriors about the pillars of the world! for your time is nigh at hand.71
71 . درودبر شما جنگاوران دوقلوی اطراف ارکان جهان! چرا که زمان شما نزدیک، در دسترس است
Paste the sheets from right to left and from top to bottom: then behold73
73 . برگ ها را از راست به چپ و از بالا به پایین بچسبان: سپس آگاه باش
منظور از دوقلو های جنگاور همان برج های دوقلوی امریکا میباشد و منظور از چسباندن برگ ها استفاده از هنر اریگامی در دلار های امریکا است که نمایش ریزش برج ها را نشان میدهد.(برای کسب اطلاعات بیشتر در باره هنر اریگامی در دلارهای امریکا میتوانید در گوگل سرچ کنید)
آنتوان لاوی ، کسی است که نامش با شیطان پرستی امروزی گره خورده ؛ چرا که او کلیسای شیطان را در آمریکا راه اندازی کرده است و بر اساس روایت های مختلف ، انسان عجیب و متوهمی بوده است.
آنتوان لاوی کلیسایش را با هیچ و پوچ و تنها بر اساس حرف ها و موعظه هایش ساخت و توانست پیروان و فریب خورده ای هم برای خودش دست و پا کند ؛ تا جایی که در زمان مرگش ادعای داشتن هزار پیرو را داشت ؛ عددی که با وجود تبلیغات و هیاهوی او و فرقه اش ، چندان هم زیاد به نظر نمی رسید . اما پایه گذار کلیسای شیطان سرگذشت عجیب و غریبی دارد که از شدت دروغگویی و اختلالات شخصیتی او حکایت می کند .
لاوی کار خود را با چاپ انجیل شیطانی در سال1969 اغاز کرد و در غرب طرفداران زیادی پیدا کرد.
کسانی که پیرو این نوع شیطان پرستی هستند معمولا ظاهری غیر عادی دارند.
شیطان پرستان به دو گروه اصلی شیطان پرستان فلسفی و شیطان پرستان دینی تقسیم بندی میشوند
این نوع گرایش عبارت است از اینکه محور و مرکز عالم انسان است. این شاخه از شیطانپرستی به پایهگذاری این فرقه به آنتوان لاوی نسبت داده میشود.او کسی بود که کلیسای شیطان را تأسیس کرد (اولین سازمانی که از لغت شیطان پرستی فلسفی استفاده نمود) در نظر شیطان پرستان فلسفی، محور و مرکزیت عالم هستی، خود انسان است، و بزرگترین آرزو و شرط رستگاری این نوع از شیطان پرستان برتری و ترفیع ایشان نسبت به دیگران است. شیطان پرستان فلسفی عموماً خدایی برای پرستش قائل نمیدانند و به زندگی غیر مادی بعد از مرگ نیز عقیدهای ندارند. به هرحال زندگی این گروه از شیطان پرستان عاری از روحیه مذهبی و معنویت نیز نیست. در نظر شیطان پرستان فلسفی، هر شخص خدای خودش است.
این نوع شیطان پرستی شبیه شیطان پرستی آنتون لاوی است اما با این تفاوت که در این نوع شیطان گونهای جنبه خدایی و متافیزیکی دارد و این جنبه برداشته شده از ادیان ابراهیمی، افسانهها، آیینهای متفاوت و یا صرفا ساخته شده ذهن پیروان آن میباشد
این نشانه یکی از سمبل های شیطان است که می گویند نشانه سوگواری شیطان برای آن چیزهایی است که خارج از قدرت و اراده اوست.
این چشم را چشم شیطان می دانند و ادعا می کنند کنترل جهان را در دست دارد. از آن در غیب گویی، پیشگویی، سحر و جادو و نفرین استفاده می شود. ادعای دیگری هم که این سمبل دارد کنترل روح و همه فسادها و انحراف هاست.
در اصل یک سمبل مصری است که ادعا می شود موجب طول عمر می شود. البته گروه های شیطان پرستی آن را موجب افزایش قدرت شهوانی می دانند.
این سمبل در میان جواهرات و آویز گردن خیلی استفاده می شود. خوانندگان شیطان پرستی از طرفداران پروپاقرص این علامت هستند.
این علامت توسط یک لرد اسکاتلندی ـ ایرلندی معرفی شد . شیطان پرستان ادعا می کنند این علامت موجب خوش شانسی و خوشبختی می شود و همچنین می تواند قدرت چشم شیطانی را دفع کند .
همچنین آنها ادعا می کنند شیطان با این علامت می تواند از مال شما حفاظت کند .
عدد 666و FFF ششمین حرف انگلیسی که متناظر عدد 666 است ، از نمادهای شیطان پرستی محسوب می شوند .
666 علامت انسان و نشانه جاندار ( هیولا) است . این عدد طبق بخشی از کتاب مکاشفه یوحنا ، عدد شیطان معرفی شده است
متجاوز جنسی
بر روی پیراهن بچهگانه چاپ کردهاند
مرد همجنس باز
بر روی تی شرت پسرانه دیده میشود.
بی خیال – خونسرد باش
بر روی تی شرت مردانه به همراه تصویر یک جوان بی موی غربی .
اوج لذت جنسی
بر روی تی شرت دخترانه چاپ کردهاند.
نام گروه مبتذل و سبک موسیقی جاز غرب که طرفدارانش عقاید پوچ و بسیار ضد اخلاقی دارند
بر روی کلاه، بند، پیراهن و کلاسور چاپ شدهاند.
نام گروه مبتذل و سبک موسیقی جاز غرب که طرفدارانش عقاید پوچ و بسیار ضد اخلاقی دارند
بر روی کلاه، کمربند و تی شرت دیده میشود.
یک سبک از موسقی هوی متال با عقیده و نوع موسیقی خاص
بر روی تی شرت، کمربند و کلاه
یک گروه موسیقی با عقاید همجنس بازی شدید. بر روی تی شرت، کمربند و کلاه
یک گروه موسیقی از سبک هوی متال به معنی - ما هم جنس بازان هستیم – با عقاید وحشیانه و ضد اخلاقی این گروه به شیطان پرستان نیز معروفند
بر روی تی شرت، کمربند و کلاه و پیراهن و شلوار دیده میشود.
شیطان میگوید دست و دلبازی کردن بجای خساست.(منظور لاوی اسراف است)
شیطان میگوید زندگی حیاتی بجای نقشه خیالی و موهومی روحانی.
شیطان میگوید دانش معصوم بجای فریب دادن ریاکارانه خود.
شیطان میگوید محبت کردن به کسانی که لیاقت آن را دارند بجای عشق ورزیدن به نمک نشناسان.(از نظر لاوی شیطان پرستان لیاقت محبت را دارند)
شیطان میگوید انتقام و خونخواهی کردن بجای برگرداندن صورت. (اشاره به تعالیم مسیحیت که میگوید هرگاه برادری به تو سیلی زد، آن طرف صورتت را جلو بیاور تا ضربهای به طرف دیگر بزند.)
شیطان میگوید مسئولیت پذیری در مقابل مسئولیت پذیران بجای نگران بودن خون آشامهای غیر مادی
شیطان میگوید انسان مانند دیگر حیوانات است، گاهی بهتر ولی اغلب بدتر از آنهایی است که روی چهار پا راه میروند، بدلیل آنکه انسان دارای خدای روحانی و پیشرفتهای روشنفکرانه، او را پستترین حیوانات ساختهاست.
شیطان تمام آن چیزهایی که گناه شناخته میشوند را ارائه میدهد، چون که تمام آنها به یک لذت و خوشنودی فیزیکی، روانی یا احساسی منجر میشوند.
شیطان بهترین دوست کلیساست چرا که در میان تمام این سالها وجود شیطان دلیل ماندگاری کلیساها است
91/1/3
1:44 ع
در این مبحث برآنیم به جستجو و طرح علل این انحرافات بپردازیم و ان شاء الله بتوانیم در ادامه راه های پیشگیری و درمانی درخور این انحرافات، قید نمائیم و باری از دوش نوجوانان در بند این نوع بی بندوباری برداریم.
یکی از علل مؤثر در ابتلای نوجوانان به «خودارضائی» در کنجکاوی های هدایت نشده آنان در دوران کودکی نهفته است. کودکان بر اساس غریزه کنجکاوی خویش، به همه ی چیزهایی که موضوعیت دارد و پیرامون آنهاست، علاقه مند می شوند که تقریباً یا از آنها اطلاعاتی ندارند و یا دانش آنها در آن زمینه، اندک استاندام جنسی، نیز یکی از دستگاه های بدن است که مورد بررسی و مطالعه ی کودک قرار می گیرد، به ویژه از این جهت که تماس با آن موجب نوعی لذت و ارضای خاطر می¬گردد. کودک به مرور، مشغول دستکاری آن می شود و لذت حاصله از آن، او را به ادامه¬ی کار تشویق می نماید؛ به گونه ای که در برخی موارد، والدین، او را در حین بازی با آلت تناسلی مشاهده می نمایند
نوجوانان به لحاظ محدودیت تجربه و اطلاع از مسایل، در موقعیتی قرار دارند که به طور طبیعی امکان خطاها ولغزش¬هایشان بیش از بزرگترهاست.از جمله، آنها چندان اطلاعی از ماهیت و چگونگی عملکرد غریزه جنسی ندارند و به مجرد اولین نعوظ و نخستین انزال به یک تجربه ابتدایی از لذت جنسی دست می یابند و خاطره ی مطبوعی را در این زمینه به دست می آورند و برای تجدید آن خاطره، ابتکار عمل را به دست می گیرند و با تحریک خود به آن لذت نائل می شوند.
بی خبری و غفلت نوجوان، منجر به این می شود که او بر اساس عامل « لذت آنی» به ادامه این عمل مبادرت نماید
برخی از روان شناسان «خودارضائی» را «مرض تنهایی» نام نهاده اند
نهایی روح نوجوان را ضعیف و حساس می کند و نیروی اراده را تحلیل می برد.بنابراین می توان گفت تنهایی:
الف – اراده و نیروی فعال نوجوان را تضعیف می کند.
ب – فرصت های اجتماعی را که بخش قابل توجه نوجوان را تأمین و اشغال می کند از او می گیرد.
ج – بر اثر محرومیت های اجتماعی (ناشی از تنهائی)، نوجوان به زندگی درونی و ارتباط مداوم با خود روی می آورد.
د – بر اثر گسیختن علایق و ذوقیات مطلوب، نوجوان ناچار به کسب لذت از خود روی می آورد.
ه – نیروی ارادی که می توانست مانع گرایش های جنسی را ارضاء کننده گردد ناتوان شده و لذا نوجوان، مقاومتی در خود برای غلبه بر این گرایش ها احساس نمی کند.
و – و بالاخره «تنهایی» به منزله حصاری است که نوجوان به دور خود می کشد. در این صورت علایم هشدار دهنده ای که اطرافیان بتوانند از طریق آن ها به مشکل فرد نوجوان پی ببرند کمتر به داخل حصار محکم نفوذ می کند و لذا به توسعه و گسترش مسئله دامن می زند.
نفوذپذیری نوجوانان از دوستان و همسالان بیش از سایر گروه ها است، یعنی نوجوانان از هم سن و سالان خویش بیشتر تأثیر می پذیرند و به رنگ آنها در می آیند تا دیگران. و همچنین خلق و خوی دوستان خویش را برای خود، الگو قرار می دهند. در سنین بلوغ، نجواها و صحبت های آهسته و درگوشی بین نوجوانان بیشتر می شود و محور این گفتگوها، غالباً مسائل جنسی است که به صورت مخفیانه و دور از چشم والدین و با ولع خاصی مطرح می شود.
بدیهی است نوجوانان پسر و دختری که زودتر از موعد به بلوغ می رسند دچار تحریکات بیشتر و تنش های فراوانتر می¬گردند و برای ارضای خویش به نحو مطلوب فاصله ی زمانی طولانی تری را باید طی کنند و چون همه آنها در وضعیت اخلاقی و ارادی آنچنانی نیستند که با پرهیزگاری این مدت را به سر آورند، لذا امکان ابتلای آنان به خود ارضائی بیشتر از سایر نوجوانان خواهد بود
در بسیاری از نوجوانان «دپرسیون» سبب می شود که آن ها دست به یک رشته ارتباط جنسی با دیگران (یا خود) بزنند. شاید می خواهد خود را با یک عمل جنسی، از افسردگی رهائی بخشد ولی بالعکس، هر رابطه جنسی احساس گناه و تقصیر او را بیشتر می سازد و در نتیجه مانند یک سیکل معیوبی این اعمال جنسی را تکرار می کند
عامل دیگری که در خود ارضائی کودکان و نوجوانان مؤثر است، استفاده از لباس های مناسب است. استفاده از لباس های تنگ و چسبان منجر به تحریک جنسی فرزندان می شود، به خصوص استفاده از شلوارها و لباس های نامناسب باعث نوعی جلب توجه نوجوان به اعضای بدن به ویژه دستگاه تناسلی می گردد.
علاوه بر این که لباس تنگ از نظر پزشکی برای بدن زیان آور است از حیث پرورش صحیح و حیات جنسی نیز آفاتی را به دنبال دارد، به این لحاظ انتخاب لباس مناسب در سنین قبل از بلوغ و دوران بلوغ یکی از وظایف حتمی والدین است.
نگاه حرام، مواد اولیه و مصالح لازم تصورات و تخیلات بعدی را فراهم می کند، آن گاه نوجوان با استفاده از مناظر تحریک آمیزی که مشاهده نموده است، سفر بی پایان و خطرناکی را آغاز می کند و به نتایج مطلوبی می رسد. مقدمه تمامی رنج های روحی و آلام روانی، نگاه کنترل نشده و شهوت آلودی است که نوجوان را به مصیبت های بیشتری مبتلا می سازد
خلأ عاطفی و روانی، راه را برای نفوذ انحرافات و گرایش های نامطلوب هموار می نماید و کمبودهای فوق نوجوان را آسیب پذیر می کند.
خداوند در قرآن می فرماید: « و من آیاته ان خلق لکم من انفسکم ازواجاً لتسکنوا الیها و جعل بینکم مود? و رحم? انّ فی ذلک لآیات لقوم یتفکرون».(47)
یکی از آیات الهی آن است که برای شما از جنس خودتان جفتی بیافرید که در بر او آرامش یافته و با هم انس گیرید و میان شما رأفت و مهربانی برقرار نمود در این امر برای مردم با فکرت ادله علم و حکمت حق آشکار است.
ویل دورانت می گوید: ما نمی دانیم که مقدار فساد اجتماعی، معمول تأخیر ازدواج است، ولی ظاهراً بیشتر این مفاسد از تأخیر امر با برکت ازدواج ناشی می شود و حتی فساد پس از ازدواج نیز بیشتر محصول عادات پیش از ازدواج است.
یکى از روشهاى شناخت پیشرفت بیمارىها در پزشکى، مرحلهبندى علایم بیمارى است. براین اساس، برحسب عوارض ایجاد شده در بیمار مبتلا به خودارضایى، سه مرحله بیان شده است:
در افرادى که مدتى است گرفتار خودارضایى شده اند، زودرس ترین عوارض ناشىاز خودارضایى عبارت است از:
الف. خستگى و کوفتگى .
ب. عدم تمرکز حواس .
ج. ضعف حافظه .
د. استرس و اضطراب .
بروز علایم زیر در فرد گرفتار، نشان دهنده آن است که شدت ابتلاى وى یا مدت آن بیش از مرحله اول است و در نتیجه عوارض شدیدترى ظاهر شده است:
الف. خستگى و کوفتگى .
ب. نوسان خلق یا تغییرات سریع خلقى .
ج. حساسیت بیش از حد و زودرنجى .
د. کمردرد .
ه. نازک شدن موها .
و. ناتوانى جنسى زودرس در جوانى .
ز. بىخوابى یا بدخوابى و مشکلات مشابه .
الف. خستگى و کوفتگى .
ب. ریزش شدید موها .
ج. تارشدن دید چشمها .
د. وز وز گوش .
ه. انزال زودرس و غیرارادى یا خروج منى به صورت قطره قطره .
و. درد کشاله ران و ناحیه تناسلى .
ز. دردهاى قولنجى در ناحیه لگن و استخوان دنبالچه .
ضعف حافظه و حواسپرتی،
اضطراب،
منزوی شدن و گوشهگیری،
افسردگی،
بینشاطی و لذت نبردن از زندگی،
پرخاشگری،
بداخلاقی و تندخویی،
کسالت دائمی و ضعف اراده،
احساس حقارت،
عدم اعتماد به نفس،
احساس گناه و عذاب وجدان بروندادهای روانی و روحی خودارضایی است.(( شرح پارهای از این موارد در مباحث گذشته روشن شد.))
ناسازگاری خانوادگی،
بیمیل شدن به همسر و ازدواج،
ناتوانی در ارتباط با جنس مخالف و همسر،
احساس طرد شدن،
از بین رفتن عزّت، پاکی، شرافت و جایگاه اجتماعی،
دیر ازدواج کردن
و لذت نبردن از زندگی مشترک
هیچ یک از آسیب های پیش گفته، به اهمیت آسیب های معنوی نیست؛ زیرا آسیب های معنوی، جان و دل و به عبارت دیگر کنه حقیقت وجود آدمی را تباه میسازد. خودارضایی از نظر دین یک گناه است و به تعبیر قرآن زنگار بر دل مینهد: «کَلاَّ بَلْ رانَ عَلی قُلُوبِهِمْ ما کانُوا یَکْسِبُونَ»؛ «چنین مباد! بلکه اعمال (ناشایست) دل های آنان را زنگار زده است».مطففین (83)، آیه 24. زنگ یا زنگار در اشیای مادی، همان چیزی است که روی فلزات و اشیای قیمتی مینشیند و معمولاً نشانه پوسیدن و از بین رفتنِ شفافیت و درخشندگی آن و در نهایت ضایع شدن و از بین رفتن آن است. علامه طباطبایی در تفسیر المیزان میفرماید: از آیه شریفه سه نکته استفاده میشود:
1. اعمال زشت، نقش و صورتی به نفس و روح انسان میدهند؛
2. این نقش و صورت خاص، مانع آن است که نفس آدمی حق و حقیقت را درک کند؛
3. نفس آدمی به حسب طبع اولیهاش صفا و جلایی دارد که با داشتن آن، حق را آن طور که هست درک میکند
1. نخستین گام براى درمان این عادت شوم، اعتقاد و ایمان به درمانپذیرى آن و دورى از یأس و ناامیدى است. اما رسیدن به نتیجه و ایجاد هرگونه تغییر و دگرگونى نیازمند گذشت زمان، انتخاب راه صحیح و به کارگیرى دقیق دستورها است. البته ترک عادتِ نامطلوب، در زمانِ کوتاه بدون راهنماى کارآزموده و دلسوز، امکان ندارد. از همه اینها مهمتر، اراده و خواست فرد، نقش کلیدى و محورى را ایفا مىکند
2. تلاش براى تقویت اراده از گامهاى مهم در امر بهبود است. نگویید اراده از ما سلب شده است! ممکن است اراده انسان ضعیف شود؛ ولى هیچ گاه از بین نمىرود. نشانه اینکه هنوز اراده باقى است، این است که شخص این عمل را در حضور دیگران و در هر شرایطى انجام نمىدهد
3. سعى شود شکم به هنگام خواب، بیش از حد معمول پر نباشد.
4. از پوشیدن لباسهاى تنگ و چسبان اجتناب گردد.
5. از نگاه کردن به مناظر، فیلمها و تصاویر تحریک کننده، خوددارى شود و شخص به محض مواجهه با این امور، چشم خود را بسته و یا به زمین و یا آسمان نگاه کند.
6. از شنیدن و خواندن مباحث و مطالب جنسى و حتى شوخىهاى تحریککننده و فکر کردن در این امور، دورى شود.
7. از خوردن مواد غذایى محرک، مانند خرما، پیاز، فلفل، تخممرغ، گوشت قرمز و غذاهاى پرچرب - اجتناب و به میزان ضرورت اکتفا شود.
8. قبل از خواب مثانه تخلیه شود.
9. از نوشیدن افراطگونه آب و مایعات پرهیز شود (به خصوص شبها و قبل از خوابیدن).
10. هیچگاه کاملا عریان نشوید و به اندام عریان خود یا دیگری نگاه نکنید.
11. از دستورزى با اندام جنسى، باید اجتناب نمود و در هیچ شرایطى، نباید دستورزى کرد!
12. هرگز نباید به رو خوابید.
13. به منظور تخلیه انرژى - زاید بدن، به طور منظم و زیاد باید ورزش کرد.
14. هیچگاه نباید بیکار بود؛ شخص باید براى اوقات فراغت خود، برنامه داشته باشد و آن را با مطالعه، ورزش، زیارت، عبادت و ... پر کند.
15. هرگز در مکانى خلوت و تنها و دور از نظر دیگران نباید ماند.
16. هرگاه شخص مورد هجوم افکار جنسى واقع شد، باید بلافاصله از مکان خلوت و دور از نظر دیگران خارج شود و خود را به کارى سرگرم کند. در این زمینه گفت و گو با دوستان، مشارکت در عبادتهاى جمعى (مانند جلسات دعا، نماز جماعت و...) بسیار مفید است.
17. هفتهاى یکى دو روز، روزه مستحبى مفید است و اگر شخص توان آن را ندارد، میزان صَرف غذا را کاهش و فاصله هر وعده غذا را افزایش دهد و یا تعداد دفعات غذا را کاهش داده و به حداقل خوراک اکتفا کند.
18. از سخن گفتن ملایمتآمیز، شوخى و خنده با نامحرمان خوددارى کرده واز نرمى و لینت در کلام باید اجتناب ورزید.
19. هیچگاه نباید با نامحرم و جنس مخالف، در مکان خلوت و دور از نگاه دیگران باقى ماند (حتى براى آموزش و ...).
20. قرآن زیاد بخواند و درباره معانى آیات آن فکر کند.
21. باید همیشه براى ذهن فکر خود محتواى مطلوب و موضوع مناسب داشت.
1. توجه داشته باشید که تنها رعایت تمام این امور، بدون کم و کاستى و به صورت مستمر، نتیجهبخش خواهد بود. نباید توقع داشته باشید که این عادت ناگهان قطع و درمان شود, به هر میزان که بتوانید دفعات آن را به تدریج کم کنید, موفقیت محسوب می شود.
2. در صورت تکرار از رحمت واسعه الهی ناامید نشوید و بدانید که هر گناهی قابل توبه است و خداوند خود فرموده است : »ان الله یغفر الذنوب جمیعا ; خداوند همه گناهان را می آمرزد. و نشانه قبولی توبه شما این است که پشیمان هستید و از تکرار آن متنفرید. همین قدر که تکرار آن کم شود نشانه پیشرفت به سوی اطاعت خداوند است.
3. در صورت امکان با کم کردن سطح توقعات و انتظارات ازدواج کنید که این بهترین راه حل است.
4. در تمام حالات از خداوند براى حفظ پاکى استعانت بجویید.
5. مطمئن باشید این مشکل قابل حل و درمان است؛ ولى مشروط به تصمیمگیرى قاطع و پشتکار کافى در راه انجام دستورالعملهاى ارائه شده
91/1/1
11:17 ص
چرا شرع مقدس ما موسیقی را حرام کرده ؟ چه سودی در تحریم اینگونه موسیقی نصیب شرع مقدس می شود که سر مخالفت با آن گذاشته؟ چرا ائمه اطهار علیهم السلام با آن مخالفت نموده اند؟ شما این ضرر را متوجه چه کسی می دانید؟ متوجه شارع، یا متوجه مراجع یا علماء که تبیین کننده نظرات ائمه علیهم السلام هستند، یا صرفاً متوجه خود شخص استفاده کننده؟
اگر از جنبه و دیدگاه علمی به آن نگریسته شود متوجه می شویم همانطوری که تاکنون اثبات شده ، ائمه معصومینعلیهم السلام و علماء و مراجع صرفاً به فکر سلامت بشر هستند و بر همین اساس می فرمایند:
« موسیقی مهیج و مطرب باعث مضرات مختلفه برای اعصاب و روح و روان خود استفاده کننده است».
و الا چه اشکالی دارد که شارع مقدس می فرمود: برای آرامش روح و روان خود روزی چند دقیقه صرف گوش کردن موسیقی کنید؟ ولی می بینیم خلاف این مطلب را بیان می فرماید! چرا؟ چون ساختار فیزیکی و متافیزیکی ما با موسیقی های مبتذل سنخیتی ندارد
گاهی خوبی و بدی چیزی را از طریق شناخت مخترع و بنیان گذار آن می توان به دست آورد؛ یعنی اگر عمل و روشی به وسیله ی شخص محترمی، یا با سفارش او بنیان گذاشته شود یا رواج یابد، معلوم می شود آن عمل پسندیده و موجب تقرب به خداست.
همچنین اگر عمل و سنتی به وسیله¬ی شخص خبیثی تأسیس و بنیان گذاشته شود در می یابیم که آن عمل ناپسند و باعث دوری از رحمت خدا می شود.
بر اساس دلایل موجود و روایاتی که در دست داریم، موسیقی و غنا بوسیله ی شیطان ملعون اخترع شده و در طول تاریخ به وسیله ی افراد غیر متعهد و بی مبالات به دین، مانند: سلاطین جود و مأموران فاسق آنان رواج یافته است
- امام صادق علیه السلام می فرماید:
وقتی حضرت آدم علیه السلام رحلت نمود، ابلیس و قابیل با رحلت او خوشحال شدند آن دو در اجتماعی شرکت جستند و به نشانه شادی برای مرگ آدم علیه السلام از طنبورها(1) و وسایل لهو (موسیقی) استفاده کردند. پس هر کسی در روی زمین از این وسایل لذت می برد از پیروان ابلیس و قابیل می باشد.(2)
از این حدیث استفاده می شود که مخترع اصلی موسیقی و نوازندگی شیطان و قابیل می باشند.
برای بیگانگان و اسعتمارطلبان که در مقام بهره برداری از منابع طبیعی، و ربودن گنج ها و ثروت کشورهای ضعیف هستند، چیزی موثرتر از آشفتگی فرهنگ، و ناتوانی خرد و دانش ملتها نیست.
آنها خوب می دانند ، اگر ملتی فرهنگ صحیح داشته و به حقوق مدنی و اجتماعی خود آشنا و دارای عقل سلیم و اعصاب سالم باشد، هیچگاه اجازه تجاوز به دیگران نمی دهد؛ روی همین اصل سخت می کوشند تا با وسایل مختلف، نیروی خرد و دانش و عزم و اراده ملتهای کوچک را ناتوان ساخته، تااز این ضعف و ناتوانی به نفع توانایی خویش، استفاده گیرند
از جمله برنامه هایی که در دفتر سیاسی خود برای رسیدن به این مقصود و برده ساختن مردم، تنظیم کرده اند. آزادی افسار گسیخته ازدیاد مجالس سستی و رقص و کنسرت و کاباره ها ، نمایش فیلمهای مهیج شهوت، انتشار عکس عریان و نیمه عریان زنان هوسباز ، تشویق جوانان به نوازندگی و خوانندگی، ، پخش تصنیفهای مهیج ، اینها همه از عواملی است که در نقشه استعمار ، برای ناتوان ساختن اندیشه ملته ا به کار رفته است.
مقام معظم رهبری پیرامون موسیقی حرام می فرمایند:
ببینید موسیقی اگر انسان را به بیکاری و ابتذال ، بی حالی و واخوردگی از موقعیت های زندگی و احوال اینها بکشاند، این موسیقی، موسیقی حلال نیست موسیقی حرام است. موسیقی اگر چنانچه انسان را از معنویت از خدا و از ذکر غافل کند این موسیقی حرام است.
علمای علم فیزیولوژی دستگاه اعصاب انسان را به دو قسمت تقسیم کرده اند: سلسله اعصاب ارتباطی و سلسله اعصاب نباتی .
سلسله اعصاب ارتباطی شامل ستون مرکزی اعصاب از نخاع گرفته ،نیمکره های مغز و نیز اعصاب محیطی می باشد و سلسله اعصاب نباتی شامل سیستم سمپاتیک و پاراسماتیک می باشد .
عمل سمپانیک عبارت است از تنگ کردن رگ ها ، اتساع عضلات صاف ،جلوگیری از ترشح ،فشار خون و کار پاراسماتیک گشاد کردن رگ ها ،انقباض عضلات صاف ،ایجاد ترشح و تقلیل فشار خون می باشد
از جمله علل تحریکات خارجی که عدم تعادل بین اعصاب سمپاتیک و پاراسماتیک ایجاد می کند ارتعاشات موسیقی است ، موسیقی وقتی که به آهنک های نشاط انگیز یا نوارهای حزن انگیز و مخصوصاً اگر با ارتعاشات عجیب و غریب موسیقی (سمفونیک ) همراه گردد ،به طور مسلم تعادل لازمی را که بایستی بین دو دسته عصب «سمپاتیک و پاراسماتیک» وجود داشته باشد بر هم زده و در نتیجه اول حساس زندگی را اعم از هضم و جذب و
دفع و ترشحات و ضربات قلب و وضع فشار مایعات بدن از جمله خون و غیره را مختل ساخته و رفته رفته شخص را به گرفتاری ها و امراضی نزدیک می سازد که طب جدید با تمام پیشرفت های حیرت انگیز خود اغلب موارد از مطالب آن عاجز می ماند(3)
1- موسیقی مهمترین موجد ضعف اعصاب
مهمترین اثری که موسیقی در شنونده می گذارد همانا تولید ضعف اعصاب است. و این موضوع به درجه ای دارای اهمیت است که دنیای ما را دچار وحشت نموده است. زیرا ضعف اعصاب سرچشمه ی هر مرض و مهمترین عامل پیدایش هرگونه ناراحتی جسمی و روانی است. ضعف اعصاب از امراض صعب العلاج روز است. و ابتلای به آن از نظری خطرناکتر از مرض سل می باشد(4)
2- موسیقی عامل دیوانگی
در بعضی از زندانهای روسیه که مخصوصاً در آنجا محکومین (نهلیست) را نگاه می دارند، شکنجه ای مرسوم است به نام (هومه اوپاتیک) مرسوم می باشد. با این وضع در یکی از زندانها (ادسا) یک محکوم سیاسی را برای مدت شش ماه برای اینکه میهن پرستی بیاموزد! در معرض شنیدن موسیقی و نواهایی قرار دادند که سرود ملی روس را می نواخت ولی آن بیچاره پس از پنج ماه دیوانه شد.(5)
3- کم کردن رغبت مطالعه
یکی از اثرات موسیقی ، ایجاد حالت افسردگی و خمودگی است. هر اندازه که موسیقی بر اعصاب مسلط شده باشد به همان اندازه روح کاهلی، افسردگی و خمودگی بر انسان مستولی خواهد شد، رغبت مطالعه را در انسان کم می کند، استعداد را ضعیف می کند وبا توجه به تأثیرات عمیق و زیان بخشی که موسیقی روی مغز و اعصاب دارد، نبوغ فکری و استعداد فطری آنها را برای پیشرفت در تحصیل به کل از بین می برد
4- تضعیف بینایی
از نظر فیزیولوژی چشم؛ حرکت عضلات صاف چشم توسط دو دسته اعصاب سمپاتیک و پاراسمپاتیک صورت می گیرد.
وقتی تحریکات خارجی (موسیقی) تعادل بین این دو سیستم عصبی را به هم بزند، در این صورت یکی از آثار شوم آن ضعف نیروی باصره خواهد بود.(6)
5- کوتاهی عمر
معروف است دوران عمر طبیعی بشر 120 سال است، ولی فیزیولوژیست ها و علمای وان شناس و زیست شناس و به و یژه متخصصان علوم روانی و اعصاب معتدند که بشر هرگاه در محیطی قرار بگیرد که از سر و صداها دور و روان و اعصابش از ناراحتی های گوناگون و پیش آمدهای ناگوار بر کنار و اعصاب او سالم بوده و بهداشت او دقیقاً مراعات گردد؛ طول عمر او به مراتب بیشتر از 120 سال خواهد شد و حتی به چند برابر این سن هم خواهد رسید. چنانچه اغلب جراید عنوان کهنسال ترین افراد و عصر حاضر کسانی را معرفی کرده اند که گاهی عمرشاننزدیک به دو قرن رسیده است.
موسیقی دشمن سرسخت طول عمر است.
در کتاب تاثیر موسیقی بر اعصاب و روان از ص 128 تا ص 135 نام 100 نفر از موسیقیدانان را آورده است که در سنین زیر 60 سالگی از این دنیا کوچ کرده اند.
از بسیاری ار آیات قرآن کریم7) و روایات ائمه اطهار علیهم السلام استفاده می شوود که اعما ل خیر بر وسعت رزق و طول عمرمی افزاید . ولی کناه و لهو و لعب برکت را از بین خواهد برد و از عمر انسان می کاهد و چون موسیقی مطرب گناه محسوب می شود و معمولاًمروجین موسیقی با وضع نا مناسب و عمر کوتاه از دنیا رفته اند . هم اکنون اسم های برخی از آن ها همراه با مدت عمرشان ذکر خواهد شد .
1- مالیران :استاد معروف موسیقی در حال خواندن آواز در سن 27 سالگی سکته کرد .
2- پر گولوزی :نوازنده ایتالیایی در سن 26 سالگی
3- بلینی : نوازنده ایتالیایی در سن 34 سالگی
4- موریس ژوبر : نوازنده فرانسوی در سن 40 سالگی
5- شوسون : نوازنده فرانسوی در سن 30 سالگی
6- نیکلا دوگرینی : نوازنده فرانسوی در سن 32 سالگی
7- ژاربیژه : نوازنده فرانسوی در سن 37 سالگی
8- مندلس : نوازنده آلمانی در سن 38 سالگی
9- هوگو ولف : نوازنده آلمانی در سن 43 سالگی
10- ماکس رگر : نوازنده آلمانی در سن 43 سالگی
11- موزارت :نوازنده اتریشی در سن 35 سالگی
12- شوبرت : نوازنده اتریشی در سن 31 سالگی
13- لانر : نوازنده اتریشی در سن 42 سالگی
14- حبیب سماعی : نوازنده ایرانی در سن 45 سالگی
همچنین نباید در این راستا، جنون یا سکته ی برخی از مشاهیر موسیقی را چون بتهوون، باخ، شومان، واگنر، شوپ، آرمسترانگ و ... را نادیده گرفت.
6- از عوامل سکته ی قلبی
دکتر اوریزن اسوت مارون می گوید : « هیجان بزرگ ترین عامل سکته های قلبی است هنرمندان اغلب به علت سکته قلبی در گذشته اند از این بیان معلوم می شود هیجان حاصله از موسیقی تا چه حد خطرناک است .»(7)
7- از عوامل سر درد
دکتر آرلوند فرید مانی (پزشک بیمارستان نیویورک و ریئس کلینیک سردرد ) :« او با کمک دستگاه های الکترونی ،تعیین امواج مغز و تجربیاتی که در طی مراجعه هزاران بیمار به دست آورد ثابت کرده است که یکی از عوامل مهم خستگی های روحی و فکری و سردردهای عصبی ،گوش دادن به موسیقی رادیو است مخصوصاً برای کسانی که به موسیقی آن دقت و توجه می کنند» .(8)
8- تأثیر بر روی جنین
دکتر ربرت (متخصص روانشناسی کودک در انگلیس) می گوید: « اطفال در رحم مادر تحت تأثیر موسیقی قرار می گیرند و اگر مادر حامله به موسیقی گوش دهد ضربان قلب طفل در رحم زیاد می شود این حالت از 6 ماهگی به بعد است »(9)
9- فلج کردن روحیه
دکتر آلکسیس کارل (فیزیو لوژیست بزرگ فرانسوی ) می گوید :« ساز و آ واز و کنسرت ها و اتومبیل و ورزش نمی توانند جای فعالیت ها وکارهای سودمند اجتماعی را بگیرند . رادیو نیز مانند سینما و موزیکال ، کاهلی کاملی به کسانی می بخشد که با آن سر گرمند .بدون شک الکلیسم کاگران ما را از پادر می آورند و سر وصدا ی رادیو ، سینما و ورزش نا مناسب روحیه ی فرزندان ما را فلج می کند .»(10)
10- خستگی شدید سلسله اعصاب
دکتر ولف آدلر (پروفسور دانشگاه کلمبیا ) می گوید :« موسیقی علاوه بر این که سلسله اعصاب ما را در اثر جلب دقت خارج از طبیعی آن ، سخت خسته می کند ،عمل ارتعاش صوتی که موسیقی انجام می شود تولید تعرض خارج از حد طبیعی در جلد می نماید که بسیار زیانمند است».(11)
11- رقص بدون اراده
دانشمندان روانشناسی در مورد موسیقی می گویند):موسیقی ) آثار مرموزی را در دماغ و قوای مغز به جای می گذارد و آن اثری که از این حالت یعنی توجه غیر طبیعی محسوس است این است که اراده تضعیف می گردد و شنونده ی موسیقی تمام قوای غدد را گویا در گوش متمرکز کرده و هیچ یک از اعضای بدن او در آن حال با اراده ی او حرکت نمی کند ،لذا گاهی دست و پای شنونده طبق ارتعاشات صوتی ونواهای موسیقی بنای حرکت کردن را می گذارد و خلاصه یک رقص خفیف بدون اراده ی شنونده انجام می شود.(12)
1- ویکتور هوگو (نویسنده مشهور فرانسه ):
« علت این که ما از موسیقی خوشمان می آید این است که در عالم خیال ها و رویاها فرو می رویم»(13)
2- آرون کوپلند:
« موسیقی انسان را از عالم اصوات بیرون می برد و به یک دنیای خیالی ورؤیایی می راند.»(14)
3- لئون تولستوی (نویسنده روسی ) :
« موسیقی محصول احساسات و هدف احوال نفسانی و عواطف انسانی است».(15)
4 هگل (فیلسوف مشهور فرانسوی ) :
« ذکر و عبادت مسلمانان در معابد بی آلایش خود فکر می آورد و دعای (مسیحیان ) کلیسا با عربده ی ناقوس و نقش و نگار در و دیوار ،تشویش خاطر و انصراف ناظر .»(16)
5-کانت (فیلسوف آلمانی ) :
« موسیقی اگر از همه ی موسیقی ها مطبوع تر باشد ولی چون به بشر چیزی نمی آموزد از تمام هنر ها پست تر است ».(17)
6- ویلیام جیمز:
ممکن است خداوند از گناهان و گناه موسیقی ما بگذرد؛ ولی ضعف اعصاب دست از سر ما بر نمی دارد.
فرانکو باتیاتو یکی از خواننندگان مشهور ایتالیایی که موسیقی ( راک) را رها کرده است طی اظهار نظری در مورد موسیقی راک گفت :انسان کافی است پیام های برخی گروه های راک را گوش دهد تا شیطان پرست شود . وی افزود: بسیاری از گروه های راک دچار نوعی تشنج رفتاری شده و پیا م های شیطانی را در موسیقی خود وارد می کننند . در چهان امروز واقعیت ها با حماقت و بی کفایتی اعلام می شود و لذا جوانان را باید مطلع کرد .
او که به عارف مو سیقی ایتالیایی مشهور شده است در حال حاضر طرفداران زیادی دارد . باتیوتا تنها خواننده ی غربی است که برای پاپ رهبر کلیسای کاتولیک واتیکان آواز خوانده است.(18)
در اینجا بد نیست داستان حکیم و فیلسوف مسلمان شیعی، معلم ثانی، شیخ ابونصر فارابی را که در همه ی علوم ، مجتهد و مبتکر و از جمله موسیقی دان نیز بوده بشنوید.
روزی در لباس ترک ها قبل از آنکه کسی او را شناسایی کند به مجلس سلطان سیف الدوله وارد شد و مجلس او محل اجتماع دانشمندان بود. فارابی(19) از میان جمعیت حاضرین عبور کرد تا به مسند خودِ سیف الدوله رسید و با همان لغت و زبان ساختگی مخصوصی که سیف الدوله با خواص درباریان سخنان خصوصی می گفت سخن گفت، سپس از چنته ی خود یک عودی در آورد و تارهای آن را منظم کرده و بنواخت که از آن همه ی اهل مجلس به خنده در آمدند، سپس تارهای آن را طور دیگری تنظیم کرد و بنواخت که از آن همه ی اهل مجلس به گریه در آمدند، سپس تارهای آن را به شکل دیگر تنظیم کرد و بنواخت که از آن همه ی اهل مجلس به خواب رفتند و در حال واب مجلس را ترک کرد و از آنجا خارج شد.(20)
با توجه به آیات و روایاتی که در بحث موسیقی گذشت روشن شد که از نظر اسلام موسیقی مطرب جزء پلیدترین کارها است، تا جایی که شارع مقدس آن را در ردیف شراب و مقدمه ی زنا و سایر گناهان قرار داده است از لحن شدید احادیث بر می آید که انسان عاقل برای نجات از این سم کشنده در جایی که شک هم دارد اجتناب می نماید تا چه رسد مجالسی تحت عنوان موسیقی سنتی و اصیل ایرانی و امثال اینها را بر پا نماید و جوایزی از بیت المال مسلمین به مروجین موسیقی بدهد آیا در کشور ما مشکل مردم از جهت اقتصادی ، اشتغال و بیکاری ، تورم، ازدواج جوانان، فرهنگ ناب اسلامی و صدها امور دیگر حل شده تا به این کارهای باطل بپردازیم؟!
بر فرض که همه مشکلات ما حل شده، مگر اسلام عزیز اجازه می دهد اموال مردم صرف امور پوچ و بیهوده گردد ، در کجای تاریخ معتبر اسلام داریم که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و یا حضرت علی علیه السلام و سایر ائمه علیهم السلام العیاذبالله جلسه ای تحت عنوان موسیقی اصیل عربی و ... تشکیل داده و مروجین موسیقی اعم از موسیقی حرام یا مشکوک را با بیت المال تقدیر نامه و صوت و کف مورد تشویق قرار دهند
1یکی از آلات موسیقی است شبیه سه تار که دارای دسته ای دراز و کاسه ای کوچک می باشد . فرهنگ عمید ص 417
2. کافی ج 6 ص 431
3- گناهان کبیره ،ج 1،ص 262- 264 نقل از رساله ی تأثیر موسیقی بر اعصاب ،ص 3
4. مناظره دکتر وپیر ص449
5. موسیقی از نظر دین و دانش ص250
6- سوره انعام / 6- اعراف / 96- هود ی 52- عنکبوت / 40-طلاق / 2و3و4- نوح / 10و12
7- همان، صفحه 52
8- موسیقی از نظر دین ودانش،ص 47
9- همان ( می خواهد قانون وراثت را هم ثابت کنند)
10- تأثیر موسیقی بر روان و اعصاب ، ص 134
11- تأثیر موسیقی یر روان واعصاب ،ص 133ومناظره دکتر وپیر ،ص 452
12- مناظره دکتر ویپر ، ص 447
13- موسیقی از نظر دین ودانش ،ص 30
14- موسیقی از نظر دین و دانش ،ص 31
15- همان
16- همان ،ص134و مناظره دکتر وپیر ،ص 452-453وموسیقی از نظر دین ودانش ،ص 52
17- همان ،ص 135
18- روزنامه ی جمهوری اسلامی ، 4 بهمن ، سال 77
19- «قانون» که یکی از آلات نوازندگی موسیقی است، مبتکرش فارابی می باشد.
20- الکنی والالقاب ج 3 ص 2-3